آموزش مبتنی بر نیاز های جامعه
علی شیخ الاسلامی؛ اسماعیل صدری دمیرچی؛ فاطمه محمدی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان دختر پایهی نهم دورهی اوّل متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه، ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان دختر پایهی نهم دورهی اوّل متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه، ابتدا با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، دو مدرسه از میان مدارس دورهی اوّل متوسطه انتخاب شدند. سپس، از هر مدرسه یک کلاس پایهی نهم انتخاب و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی، دانشآموزان یکی از کلاسها بهعنوان گروه آزمایش و دانشآموزان کلاس دیگر بهعنوان گروه کنترل تعیین گردیدند. به دانشآموزش گروه آزمایش با استفاده از روش معکوس، آموزش داده شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی گرایش به تفکر انتقادی Ricketts (2003) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که روش آموزش معکوس بر گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانشآموزان اثربخش بوده و باعث افزایش گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) دانشآموزان گروه آزمایش شده است؛ بنابراین، فرضیهی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت (01/0>p). با توجه به یافتهی بهدستآمده از این تحقیق میتوان اینگونه نتیجه گرفت که بهکارگیری روش آموزش معکوس از طرف معلمان خواهد توانست در بالا بردن گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) از سوی یادگیرندگان مؤثر باشد و بهموجب آن منجر به عملکرد مؤثرتر یادگیرندگان گردد. درواقع، روش آموزش معکوس روشی مؤثر در یاددهی و یادگیری در جهانی است که میبایست بهعنوان بخشی از سیستم جامع یادگیری مادامالعمر در مدارس تبدیل شود.